- طول کشیدن
- به درازا کشیدن، ادامه یافتن
معنی طول کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو
- طول کشیدن
- به درازا کشیدن ادامه یافتن بدرازا کشیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آینده دیدن
کشیدن صورت خط کشیده کشیدن مربع یا مربع مستطیلی که دارای خانه های شطرنجی باشد، احداث جوی و نهر کردن
صفیر از دهان یا از سوت در آوردن
لوله کشی کردن
از میان لبان صفیری در آوردن (شبیه بصوت) برای نوازش کودک
بر آوردن صدا از لب جمع شده بمنظور متوجه ساختن کودک نوزاد یا راندن و تشویق کردن اسبان
کور کردن
کنایه از سر سبزی و بخت است: (طبایع را یکایک میل درکش بدین خوبی خرد را نیل درکش خ) (گنجینه گنجوی. 363)
سوت زدن، در آوردن صدای ممتد خالی از حروف هجا از میان دو لب یا از آلت مخصوص، صفیر زدن، شپلیدن، شخلیدن، شخولیدن
canalizar
verrohren
kłaść rury
прокладывать трубы
прокладати труби
buizen leggen
canaliser
पाइप लगाना
memasang pipa
배관을 설치하다
להניח צינור
パイプを通す
boru döşemek
kuweka mabomba
পাইপ বসানো